بسم الله الرحمن الرحیم
هرگاه انسان وارد علمی می شود نخستین گام برای شناسائی آن علم تعریف آن است . متخصصان هر فن ابتدا آن را از نظر لغوی و اصطلاحی تعریف می کنند و آنگاه وارد مسائل آن علم می شوند .
تعریف تاریخ
تاریخ در لغت : ابن فارس در کتاب مقاییس اللغه گفته کلمه تاریخ اصلا عربی نیست . نه تنها عربی نیست که حتی از عرب فصیح نیز شنیده نشده است « لیس عربیا و لا سمع من فصیح » . اما همین آقای ابن فارس که در مقاییس خود آن گونه در مورد کلمه تاریخ افراطی حرف می زند ، در کتاب مجمل اللغه اش از این موضع خود پایین آمده و گفته است : تاریخ اگر چه عربی نیست اما معرٌ ب است . از محسنات ابن فارس آن است که میان لغات حقیقی و مجازی فرق می گذارد .
ابن درید _ که در قرن چهارم و پنجم می زیسته _ در کتاب جمهره اللغه در مورد کلمه تاریخ گفته : در عربی شنیده شده است . معجم الوسیط گفته :أرَخ ارخا و اَرخ (با تشدید) یعنی بین و حدٌد . یعنی اینکه تاریخ بمعنای بیان و تحدید وقت است . و مورخ هم یعنی محدُِد وقت . به نظر او بین تاریخ و تأریخ فرق است :
تاریخ : هو جملة الاحداث التی یمر بها کائن ما . یعنی جمله ای از وقایعی که برای یک موجود اتفاق می افتد .
تأریخ : هو تسجیل هذه الاحداث (ثبت حوادث و وقایع) و بنا بر این مورخ یعنی عالِم الاحداث . مصباح المنیر که صاحبش بسیار دقیق است می گوید : ارُخ بیشتر بکار می رود تا اَرَخ و هو معرَُب و قیل عربی .
تاریخ در اصطلاح : بررسی تاریخ هرچیزی یعنی بررسی سیرتحولی آن چیز. به تعبیر دیگر تاریخ عبارت است از اینکه چیزی را در گستره زمان مورد مطالعه قرار دهیم .
توضیح : ما یک حادثه را دو نوع می توانیم مطالعه کنیم : یکی static sociality یعنی اینکه یک حادثه را بصورت ایستا و مجزا شده مورد مطالعه قرار دهیم . مثل اینکه تظاهراتی برگزار شده است و شخص یک عکس از یک قسمت آن می گیرد تا آن را مطالعه کند در تظاهرات بیشتر از چه قشری شرکت کرده است . در صف اول چه قشری است و در اواسط آن بیشتر چه قشری و در اواخر چه ؟
نوع دوم آن است که ما بجای عکس فیلمی از تظاهرات را از مقطعی تا مقطع دیگر مثلا از مبدا تا مقصد مورد مطالعه قرار می دهیم که در این مقطع چه حادثه هایی اتفاق افتاده است ؟ آیا از تظاهرکنندگاه کاسته شده یا بر آن افزوده شده است ؟ و... یعنی حادثه را در سیر زمان مطالعه می کنیم . تاریخ همین نوع دوم است یعنی مطالعه جامعه در سیر زمان .